پیش بینی علی ع از سب آن حضرت توسط دشمنانش
قسمت چهارم
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در یکی از خطبهها از آینده ای نزدیک خبر میدهد که شخصی می آید و به مردم دستور میدهد که آن حضرت را سبّ کنندوبیزاری جویند . وحتی از اوصاف ظاهری این شخص که سب آن حضرت را در میان مسلمین رواج خواهد داد ، خبر میدهد
در خطبه 61 نهج البلاغه می فرماید :
أَمَّا إِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْکُمْ بَعْدِی رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ یَأْکُلُ مَا یَجِدُ وَ یَطْلُبُ مَا لَا یَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ، أَلَا وَ إِنَّهُ سَیَأْمُرُکُمْ بِسَبِّی وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی، أمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِی فَإِنَّهُ لِی زَکَاةٌ وَ لَکُمْ نَجَاةٌ، وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّی، فَإِنِّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِیمَانِ وَ الْهِجْرَة .
خطبة له علیه السلام (61) قبل أیام من استشهاده .
در میان شما پس از من مردى گلو گشاد و شکم برآمدهاى قد علم خواهد کرد ، هر چه را که پیدا کند خواهد خورد و هر چه را که پیدا نکند جستجو خواهد نمود . او را بکشید و هرگز او را نخواهید کشت .
او شما را به دشنام دادن به من و بیزارى از من دستور خواهد داد [در صورت اجبار] به من دشنام بدهید ؛ زیرا دشنام به من ، مرا پاک می کند و براى شما موجب رهائى است ؛ ولى اگر تبرى و بیزارى از من را بر شما عرضه کند ، از من تبرى مجوئید ؛ زیرا من بر فطرت پاک اسلام متولد شدهام و پیش از همه به ایمان و هجرت نائل گشته ام .
همچنین حاکم نیشابوری در المستدرک در تفسیر سوره نحل مینویسد :َقال علی رضی الله عنه : « إنکم ستعرضون على سبی فسبونی ، فإن عرضت علیکم البراءة منی ، فلا تبرءوا منی ، فإنی على الإسلام ، فلیمدد أحدکم عنقه ، ثکلته أمه ، فإنه لا دنیا له ولا آخرة بعد الإسلام ، ثم تلا (إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنُِّ بِالْایمَانِ) (النحل/ 106) » . صحیح الإسناد ولم یخرجاه .
المستدرک علی الصحیحین ، الحاکم ، ج2 ، ص358 ، باب قصة الحجر المدری حین اجبر علی لعنة علی رضی الله عنه ولعن آمره بحسن القول .
امام علی علیه السلام فرمود : در آینده ، شما را وادار میکنند که مرا سبّ کنید ، (اگر مجبور بودید) پس سب کنید ؛ ولی اگر دستور دادند که از من بیزاری بجویید ، نپذیرید ؛ زیرا من بر اسلام هستم (برائت از من ، برائت از اسلام است) در این صورت گردن خود را (برای بریده شدن) بکشد ؛ ( اما کسی که از من بیزاری بجوید ) پس مادرش به عزایش بنشیند ؛ زیرا او بعد از خارج شدن از اسلام نه دنیا دارد و نه آخرت ، سپس این آیه را خواندند « الا من اکره ...
و نیز در همان باب این روایت را نقل میکند :
عن عبد الله بن طاوس ، عن أبیه ، قال : کان حجر بن قیس المدری من المختصین بخدمة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، فقال له علی یوما : یا حجر إنک « تقام بعدی فتؤمر بلعنی فالعنی ولا تبرأ منی » . قال طاوس : فرأیت حجر المدری وقد أقامه أحمد بن إبراهیم خلیفة بنی أمیة فی الجامع ووکل به لیلعن علیا أو یقتل فقال حجر أما إن الأمیر أحمد بن إبراهیم أمرنی أن ألعن علیا فالعنوه لعنه الله . فقال طاوس : فلقد أعمى الله قلوبهم حتى لم یقف أحد منهم على ما قال .
المستدرک علی الصحیحین ، الحاکم ، ج2 ، ص358 ، باب قصة الحجر المدری حین اجبر علی لعنة علی رضی الله عنه ولعن آمره بحسن القول .
حجر بن قیس مدرى ، از کسانى بود که ویژگى خاصى نزد حضرت على علیه السّلام داشت . در یکى از روزها ، حضرت على علیه السّلام خطاب به وى ، فرمود : اى حجر ! پس از من ، تو را وادار می کنند که مرا لعنت کنى ، پس آن را انجام ده ، لیکن از من تبرّى مجو !
طاووس ، می گوید: حجر را در حالى دیدم که احمد بن ابراهیم ، خلیفه اموى ، دستور داده بود وى را به مسجد جامع ببرند و کسى را بر او گمارده بود که حجر على علیه السّلام را لعنت کند ، و در صورت امتناع ، کشته شود ! گفت : اى مردم ! امیر احمد بن ابراهیم به من دستور داده است تا على علیه السّلام را لعنت کنم ، اینک او را لعنت کنید که لعنت خدا بر او باد ! گفتار حجر ، ایهام داشت ( دو پهلو بود ) و براى همین است که طاووس مىگوید : خداى تعالى گوش دل مخالفان را کر کرد ، به طوریکه متوجه نشدند که منظور حجر چیست .
|